پیشرفت های حرکتی
اولین بار روز عید فطر بود دایی علی خونه ما بود، شما نه ماه و هشت روزه بودی ، دایی کنار شما دراز کشیده بودو داشت با تب لت اش ور میرفت و مامانی هم داشت بهت شیر میداد که یهو تلفن زنگ زد شیشه شیر رو دست شما دادم و رفتم که تلفن رو جواب بدم وقتی برگشتم در کمال تعجب دیدیم شما نشستی ، از دایی پرسیدم که اون شمارو نشونده گفت نه !!!!!!!!!!! آره مامانی خودت نشسته بودی . امروز که اینارو مینویسم شما نه ماه و نوزده روزه هستی و دیگه براحتی ازحالت دراز کش و دم رو به حالت نشسته تغییر وضعیت میدی. قیافه ات وقتی که بعضی جاها جات نمیشه ولی به زور میخوای خودتو جا کنی و بشینی خیلی دیدنیه . فدات بشم خانم گلم ، عزیز دلم ، مام...
نویسنده :
مامان لیدا
2:37